#ارباب_صدایم_کن_پارت_11

- منتظرت بودم.

متوجه ی مردی شدم که روی

مبل نشسته بود وبه من نگاه

میکرد به خاطر تاریکی

چهر‌ه‌اش مشخص نبود.

با تعجب گفتم: منتظر من؟!!

بی توجه به سوالم گفت: بگیر بشین.

قسمت ششم

سلنا

------------------------------------------

تحکمی که تو صداش بود باعث شد روی یکی از صندلی ها بشینم.

- دوست ندارم مقدمه چینی

کنم پس زود میرم سر اصل

مطلب.

برای این خواستم بیای اینجا

چون میخوام درمان برادرم رو به عهده بگیری.

چند برابر پولی که قرار بود از کار تو بهداری رو بگیری رو هم بهت میدم.

رو بهش گفتم: اگه منو به خاطر این آوردین اینجا زحمت بیهوده کشیدین.

چون حاضر به انجام این کار نیستم.

در ضمن‌فکر نکنم ارباب زاده تا حالا بدون دکتر بوده باشه؟؟؟

romangram.com | @romangram_com