#آرامی_که_من_باشم__پارت_63
_وا هومن چه طرز حرف زدنه؟
هومن:نخیر بدهکارم شدم.کجایی میگم؟
_کجا باید باشم سرکار دیگه.
هومن:تو حرفای اون مردتیکه رو نشنیدی که بدون هیچ محافظی رفتی بیرون؟هاا؟
-هومن داد نزنا.داری عصبیم میکنی.
هومن پوووفی کرد و آ؛رومتر از فبل گفت:آرام جان من بخاطر خودت میگم تو اون سامان بی همه چیز و نمیشناسی اگه اتفاقی برات بیفته چی؟چیکار کنم اونوقت؟
_هومن؟
هومن:جان؟
_جو پلیسی گرفتتت؟
هومن:آرام وقت شوخی کردنه؟
_شوخی چیه؟درسته اون یارو تهدید کرده اما اگه منو هم بگیره تو نجاتم میدی دیگه.نگران چی ای؟
هومن:تو اون عوضی و نمیشناسی.حالا امروز بیا خونه نرو دانشگاه تا من یه محافظ بذارم برات.
_نمیخوام.
هومن:ارام لج نکن بخاطر خودته.
_یه بار بابام برام محافظ گذاشت برای هفت پشتم بسه.نمیخوام ولم کن هومن.
هومن:باشه پس خودم میام.
اوووووف نخیر ول کن نیست:بخدا اگه خودت یا همکارتو دور و برم ببینم من میدونم و تو هومن.
هومن:آخه ارام...
_نـــ...میـــ...خواااااااااام.ولم کن.
بعدم گوشیو قطع کرم.از محافظ داشتن خاطره ی خوبی نداشتم.اگه قرار بود اتفاقی بیفته میافتاد یه نفر نمیتونست کاری برام بکنه.
romangram.com | @romangram_com