رمان آجی های دوقلو شر و شیطون

#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_91




الهه ****

اممم الان باس برم نرگس و صداکنم عاخه اومدیم مسافرت ..تو اتاق الکی نشستن یعنی چی؟

باس بریم بگردیم بریم رستوران پارک باغ وحش جنگل ..(باغ وحش وجنگل)عاره دیه. .بدون در زدن پریدم تو اتاق نرگس ..

اوه له له دخملم خر خونه ...

ی جوریی نگام کرد ک ب چیز خوردن افتادم ...ی لبخند کج وکوله تحویلش دادم ..

+ا چیزه نرگسی بدو بریم پایین ک ببین گلی خانم ی یک قورمه سبزی درست کرده ک انگشتر وگردنبندم باهاش بخوری ..

نرگس لبخندی زد وگفت :سام خوابه بیدارشد میام ..

+نو عامو نمیشه سام بیدار بشه خودش میاد ..فک نکنم الان بیدار بشه رفتم سمتش و دستشا کشیدم و بزور دنبال خودم میکشوندمش..

ی دفعه حس چرثقیل بودن بهم دس داد .. دست نرگس محکم نگ داشته بود ..و اصلا دور اطراف نگاه نمیکردم ...وسط سالن بودیم فک کنم

نرگس نمیدونم چرا خجالت زده گفت :الهه جان دست...

اصلا حواسم نبود ک میگه دستم ..

داد زدم ..

ی کف مرتب ب افتخار نوخرشکوفه داده ..

همه شروع کردن دست زدن منم دست نرگس رو ویل کردم رفتم ..خوندم نرگس چقد قشنگههههه ایشالله مبارکش باد

نرگس خوش اب رنگههههه ایشالله مبارکش باد..

إصدای دست ها کی قطع شد ..

+هییییی مخم چرا میزنی؟

باشنیدن صداش یهوو هنگ کردم تا مخم اومد لود بشه ک یکی دوباره زد تو مخم ....

+چن سال ندیدمتون دستتون هرز رفته ..

romangram.com | @romangram_com