#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_90
اومدن جلو پدرام خان گفت :پسرم اتاق الهه اتاق سمت چپیه...
ازشون تشکر کردم بدون در زدن رفتم تو ..
الهه شروع کرد فحش دادن ..
وقتی الهه رو دیدم نتونستم چشم ازش بگیریم موهای بزرگ وپرپشتش ..دور و برش ریخته ..بود چشاش ی برقی داشت ..
ضربان قلبم رفت بالا ..
تا امروز شک داشتم ب اینکه عاشق الهه ام ..ولی الان فهمیدم عاشق فرشته ایی ام ک جلو چشمامه ..
با صدای بلند الهه ب خودم اومدم ..
ولی نمیشنیدم ک چی میگه همش چهره خودش با موهای باز اش جلو چشمامه ..چمدونشا گذاشتم تو اتاقش و بدون حرفی از اونجا بیرون اومدم ...رفتم تو یکی از اتاق های سمت راست ..
خودما انداختم تو حموم ..زیر دوش وایستادم و اب سرد وباز کردم ..
#85
امیرعلی *****
شده بودم موش اب کشیده ....
شدت بارون خیلی کم شده بود..
باید برگردم ویلا..نرگس نگرانم میشه ....
گوشی امم فراموش کردم . ..تو ماشین فک کنم....
خیلی سبک شدم نسبت ب چن ساعت پیش ...ک با الهام ..حرف زدم ..
ن بازم گفتم الهام الهام الهام ..
چیکار کردی باهام ..
همه جا تو رو میبینم ..همه وقت اسمت رو زبونمه الهاممم ..تا ابد دوستت دارم ..
romangram.com | @romangram_com