#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_89


مریم :چ میدونم دختر امیرک چن ساعت پیش رفت بیرون تاحالا پیداش نی نگرانشم ..

نرگس ام ک اصلا پایین نیومده ..

الهامم ک اصلا ندیدم...

چشام گرد شد یعنی چی چرا همه متفرق ان ؟؟؟؟

بلند شدم و گفتم :من میرم الهام ونرگس بیارم

مامان:برو دختر

رفتم بالا تو اتاق الهام ...

واه این چرا اینقد خوابه ؟؟؟

+الهام الهام الهام الهام الهام !!!!!!!!!!!

الهام لای چشاش وا کرد وگفت :چ مرگته ..؟؟

+بلند شو حوصله ام سررفت ...

الهام بلند شدورفت سمت دشوری ..بدون حرفی بدون فحشی چشاشم قرمز بود یعنی چی شده اگ بپرسمم بهم نمیگه باید منتظر بمونم خودش بگه

داد زدم :الهام من میرم نرگس بیارم تو برو پیش مامان ..



#84

ماکان ...

با هزار مکافات چمدونشا بردم بالا ..اووف چقد سنگینه ان اینا ..

کشون کشون بردمشون بالا ..

حالا اتاقش کدومه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هاج واج وایستاده بودم پدرام خان ومریم خانم از اتاقشون بیرون اومدن وقتی من و حیرون وسط چهارتا اتاق دیدن ..

romangram.com | @romangram_com