#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_88
خودما انداختم رو تختم اخ سرم شکست ..کلیپس ..مخ و سوراخ کرد..
نشستم رو تخت شال انداختم پایین کلیپس در اوردم همه ی موهام دور برم ریخت داشتم سرما با دستم ماساژ میدادم..
ک یهو یکی مث خر (بلانسبت خر)در وباز کرد و اومد تو ..
+هوووی یابو اینجا مگ تویله هس ک سرتا انداختی پایین میایی توش ..ی اهمم اهوونی ..سرفه ایی عطسه چیزی ...
مثلارحریم خصوصیه ...
ی سره داشتم حرف میزدم ...واه ..
این چرا همچین زل زده ب من ....
ی هان ی چیزی تهی قلبم و قلقلک داد...
خاک ب سرم خل شدم رفتم پی کارم ..
داد زدم ,ماکان چ مرگته زل زدی ب من ..یهو ب خودش اومدوگفت :هان ..
چشام تو حدقه گردوندم وگفتم :ماکی اون بی صاحابا بیار تو خودتم برو پی کارت ..
چمدونم اورد تو و رفت بیرون ..
واه این چشع ..؟؟
ی لباس راحتی پوشیدم وبرگشتم ب رو تخت و گرفتم خوابیدم ..
س ساعت گذشت ..
با صدای شکمم از خواب بیدار شدم بعد انجام عملیات رفتم پایین پیش مامان اینا ..
بابا تنها بودن ...
مامانم تو اشپزخونه پیش گلی خانم (زن مش رجب نگهبان ویلا)
رفتم سمت اشپزخونه ....بعد احوال پرسی با خاله گلی نشستم رو صندلی تازع یادم اومد هیچ کدم از بچه ها نیستن. ..عجبا
+واه مامان نرگس کو امیر علی ماکان الهام کوشن پ؟؟؟؟
romangram.com | @romangram_com