#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_76


توپ وسط این س تا بود ک یهو شایان توپ پرت کرد سمتم ..

+اخخخ دماغم نفلههه شد ای شایان بمیری من سرقبرت سنگک پخش کنم ..

شایان خندید وقتی خندشو دیدم دیگ شدم مث ی گاووحشی ک پارچه قرمزز جلوشه ..(البت بلانسبت اه)

بلندشدم ی نگاه غضبناک ب شایان انداختم اونم اب دهنشا با سروصدا قورت داد ..پاب فرار گذاشت منم دنبالش ..همونطورفحشش میدادم

+هیی الهی زنت افلیج شه شایان

شایان گفت :انوقت افلیج شی ک تروخشکت میکنه ..

+بتوچه الاخ وکولاخ ..

جلوی شایان ددی قلابی و ارسام دیدم ک کنار استخر وایستاده بودن ..

حتما درحال نقشه کشیدن بودن

من وایستادم ونفس نفس زدم ..

شایان وقتی حس کرد کسی دنبالش نیس وایستادتا من و پیدخواس حرفی بزنه زود گفتم :هیییس جلوتا ب پا ..

جلوشا نگاه کرد ابروهاش پرید بالا واومد نزدیکم وگفت نقشه چیهه مادمازل نقشه رو واسش گفتم ...

اروم اروم رفتم پشت ددی قلابی .



شایانم پشت ارسام ...یدفعه گفتم ...حالا

هل اشون دادیم تو استخر ..

خودمون زدیم زیرخنده ی دفعه صدای اژیرپلیس اومد ..



#73

الهام*****

romangram.com | @romangram_com