#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_75




#71

ماکان

امیر علی تا اومدحرف بزنه ی دفعه ای اژیری که برای ارسام وصل کرده بودم صدا داد باور نمیشد که ارساااااااااام جز اونا باشه سریع با امیرعلی حاظر شدیم به اون سمتی که لب تاب نشون میداد رفتیم تو راه اینقدررررررر امیر علی با سرعت میرفت که 1000صلوات نذر کردم که پچم نیوفته ( جان)عه دارم هذیون میگم منظورم اینکه سالم برسیم نگاهی به امیرعلی کردم گفتم:امیرعلی جان دادا تو ارزو نداری به تخم مرغ های تو یخچال ولی من ارزو زیاد دارمااااا اروم تر امیر علی هم که کلا کرم داره منو اذیت کنه گفت :چیه ارزوت اینه که به هاجر خانوم برسی؟؟؟؟نتونستم جوابی بهش بدم پس سکوت کردم امیر علی عوضی هم نه گذاشت نه برداشت گفت:سکوت علامت رضاست منم فقط حرص میخوردم امیر علی هم سرعتشو بیشتر کرد وقتی به اونجا رسیدیم .......



#72

الهام *****

وهیی خدا چقد خندیدیم یعنی وقتی ددی قلابی میپرید بالا ی صحنه ایی بود ..خخخخ

شایان (اسیر ددی قلابی):وای الهام مردم خنده ..

الهه هنوز صداش ته مایه خنده داش گفت :وااای کیسه بوکس بگو وقتی میخواس با اون هیکل بشکه ایش بپره بالا توپ بزنه شیکمش تکون میخوررد ..

هممون زدیم زیرخنده ..

ک الارم اومد ..ن ارسام اومد

داد زدم :ارسام اون فیلمهای ترسناک دست اول گرفتی واسم؟؟؟

ارسام اخم هاش تو هم رفت :اره گرفتم ..فقط بخاطر اینکه ی جا اروم بشینید ..

+منم گوشام مخملی ..حالا برو پی کارت

ارسام :دندوناش روهم سایید وگفت :خیلی پرویی

+توهم نیمرویی ..

ارسام بدون جواب دادن ب من رفت ک یهو شایان ،ارین،احمد والهه ترکیدن از خنده ..کیسه بوکس وسیاوان هم بالا سرشون وایستاده بودن ..

شایان گفت :شما دوتا اجی خیلی باحالید ..

+من والهه گفتیم :میدونیم ..

romangram.com | @romangram_com