رمان آجی های دوقلو شر و شیطون

#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_66


ی لحظه دلم هوای بابا و مامانو کرد از بابای جدیدمون پرسیدم :پس مامان و بابام چی میشن؟؟ ? (چه عجب یادش افتاد ?)با این حرف من الهه هم حالش گرفته شد خو شما هم باشید تو ی قصر ی پسرعمه جیگر ی بابای پولدار ? حتی خودتونم یادتون میره بابا مکث کرد و بعد گفت :دیه نمیخوام اسم از اونا بشنوم از این به بعد شما با من زندگی میکنید با این حرفش الهه و من برزخی شدیم اینجوری?😡تا اومدم حرفی بزنم الهه پیش قدم شد ........



#62😡



الهه

اینقدر عصبانی شدم نفهمیدم چی میگم:هووووووعمووووو درست بحرفااااااا اونا مارو بزرگ کردن احترام حالیته اه (اوه اوه اعصاب و مصاب نداری خواهر من شوهر گیرت نمیاداااااا حالا از نویسنده گفتن بود ) همین جوری که داشتیم با بابای جدیدمون دعوا میکردیم حواسم به پسرعمه که فک کنم اسمش ارلام اربام ارغام الاغم اهااااان ارسام بود افتادم هرچی گشتم ندیدمش یعنی کجا رفته از پنجره بیرون نگاه کردم که دیدم که داره با تلفنش حرف میزنه هنوز الهام با ددی جدیدمون داشت بحث میکرد که من دودرشدم دویدم سمت باغ بابای جدیدمون حواسش به الهام ج دادن به اون بود رفتم تا به پشت سر ارسام رسیدم که نمیدونم کدوم اشغال و کثافت میمون عنتر بی شخصیتو بود زد سر ی خانوم خوشگل جیگر خانوم مثل من (اسمون گوزید ?)حالا اون فرد کی بوده؟؟؟؟؟شما حدس بزنید؟؟؟؟؟



پارت3⃣6⃣

امیرعلی *****

امروز میخوام برم خونه اقای یوسفی واسه دیدن الهام والهه ..

ی تیپ زدم اووف دخترکش ?😊...

سوار ماشینم شدم نمیدونم خیلی خوشحالم ک قراره این وروجک ها ببینم ...جلوی ویلایی ک ارسام ادرس داده بود پیاده شدم دسته گل برداشتم ناسلامتی قراره برم عیادت مریض اه ..

دستما رو اف اف گذاشتم

🎶

+کیه؟؟؟؟

+ببخشید منزل اقای یوسفی؟؟

+ن اشتباه اومدید اینجا منزل اقای مشوق هستش

😳😳😳😳یعنی چی؟؟

+ببخشید مزاحم میشم شما نمیدونید منزل اقای یوسفی کجاست؟؟

+اقای محترم ما اصلا تو این محله اقای یوسفی نداریم ..

romangram.com | @romangram_com