#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_63


پارت 9⃣5⃣💞

الهه*****

بمیریم واسه بابام چقد سختی کشیده ..یعنی مامان مریمم همچین کاری کرده ..بابا پدارمم چی ...

یعنی من ی مامان دیگه ام دارم ..پریدم وسط حرف بابا گفتم :بابا ما مامان داریم؟؟؟؟

الهامم همین سوال پرسید یعنی جفتمون باهم پرسیدیم ...?

باباو پسره بهمون نگاه کردن زدن زیر خنده ..

+إشما چرا ب ما میخندیدن ..بازم باهم ..گفتیم

بابا گفت :هیچی .همینجوری میخندیدم ن گل دخترا دیگه ازدواج نکردم نتونستم بکنم وبعدش گفت

قربون دخترای گلم بشم...

+خدانکنه بابا جونی ..

بابام پاشد اومد سمتمون وسط من والهام نشست ..

منو محکم بغل کرد ولی الهام اروم بغل کرد ..

قربون بابا فهمیده ام برم ..

اروم تو گوش بابا گفتم :بابا اسم این میمون بدترکیب چیه؟؟اصلا چیکاره ماست ..

بابا زد زیرخنده ..

پسره گفت :دایی خیلی وقته خندتون ندیدم .

بابا:اخه الان کنار بچه هامم ..

پسره :الان واس چی میخندیدن دایی جون ...

بابا رول من گفت :اسم این میمون بدترکیب ارسامه ..خواهرزاده من ..

ارسامه چشاش دراومد و گفت :چیی دایی ؟؟؟

romangram.com | @romangram_com