#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_55


یدفعه الهه زد زیرخنده خنده ی مردم میومد خواستم ببینم کیه ک حساس درد تمام بدنما گرفت

+هییییییییی

الهه با صورت نگران اومد سمتم وگفت :چیشدی الهامی؟؟

درد داشتم ولی بیخیال پسر جیگرره پشت الهه وایستاده ?😍😍..نکنه حوریه بهشتیه؟؟

ولی پسره ک ..

سوالما ب زبون اوردم

+شما تو بهشترچیکار میکنید ؟؟

دوباره زدن زیرخنده الهه بریده بریده گفت :چجوری فک کردی تو بهشتی؟؟

یدفعه درباز شد و چهری دکتر و پرستار نمایان شد ?😑😐

یعنی من زندم ..

عاخه چرا ...

اوووف ..



الهام******

دکتر اومد معاینم کرد ورفت وگفت فردا مرخصم میکنه ...ولی من از بیمارستان متنفررم ..?😔..

صدای الهه واومد گفت :اجی گلم خوبی

ی نگا متعجب بهش کردم وگفتم ؛خودتی الهه؟؟؟

الهه :ارع مگ چیه

ی لبخند عریض زدم وگفتم :مهربون شدن بهت نمیاد

الهه :زهر الاغ گمشو زود خوب شو ..

romangram.com | @romangram_com