#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_4


امیرعلی:اینجاااااااچ خبررررررره؟؟؟

الی خیرندیده ک انگارن انگار شروع ب بلغور کردن کرد اصلا این نمیدونه ترس چیه

الهام :هوووی اقا چته صدات انداختی رو سرت ..الان پیرخرفت میاد خفت میکنه بعدم تیکه تیکه ات میکنه و میده ب زن جادوگرش ک بندازتت تو قیمه ..بعدم میخورنت ..چشای اون ببره 🐯😳در اومده بود

الهه:خاک رس بگیرن دهنتا الی گور ب گور چرا اینقد چرت میگی الان این ببر وحشی هار میخوردت با دس ب ببره اشاره کردم ک چشاش اندازه دو تا سکه شده بود و دستاشم مشت شده بود ..دم گوش الی گفتم

الهه: الی چرا همه ی کارمندا جمع شدن الان مارو نگیرن بدن دس پیرخرفت این قسمت بلندگفتم ک همه کارمندا شنیدن ..



پارت هفتم 😡😡امیرعلی هارمیشود

امیرعلی

واای این دوتادخترچی دارن میگن عصاب نداشتما بدجور تحریک میکردن ....اصلا چرا اینها شبیه همن ..اصلا ب من چ امروز کم دردسر داشتم اینام اضافه شدن

😏حتما اینم ی روش دیگه مخ زنیه ..ولی پیر خرفت ب کی میگن

ولی خیلی عصبانیم کردن 😁اینهام ی زنن از جنس نرگس با یاداوری نرگس حالم بدترشد دستام مشت کردم و برگشتم سمت کارمندا ک جمع شدن انگارفیلم میبینن ..



پارت هشتممم❤️❤️😍

الهه

ک ی دفعه صدای داد ببره بلندشد😰رو ب کارمنداش کردوگفت

امیرعلی:اینجا چ خبره مگه فیلم میبینید ب مولا قسم اگه ی نفر اینجا ببینم در ی ثانیه اخراجش میکنم ..

صداش انقد جدی بود ک چهارستونم لرزید ولی الی گورگورشده خطاب ب کارمندا ک سمت محل کارشون میرفتن گفت :چقد ترسویید شوماها...مگه ب همین اسونی میتونه اخراجتون کنه ..

وای خدا ببره الان بود حمله کنه الهام ی لقمه چپ کنه ...ک دس الهام گرفتم و کشیدم سمت در خروجی ک یدفعه الی گف ی لحظه واستا..تعجب کردم

الهه:😳چرا؟

الهام برگشت سمت ببره ک داشت بیرون رفتن مارو نگاه میکرد دادزد پیرمررررررد خرررررفت این ببر وحشییییی بخووووررر

romangram.com | @romangram_com