#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_34


ب سمتی ک اشاره میکرد نگاه کردم

دو تا دختر داشتن میدویدن وس تا پسر دنبالشون

+امیر برو نگه دار جلوشون برو

+ماکان جان من بیخیال شو

+امیر گناه دارن برو نکنه اذیتشون کرده باشن

ناچار با ی حرکت جلوشون ترمز گرفتن اصلا حوصله اه ناله اینهارو ندارم

جفت دخترا پریدن تو ماشین و بدون نگاه کردن ب ما زدن زیر خنده

😳😳😳

جلل الخالق دیونه ان اینا

ماکانم چشاش دراومد ازتو اینه جلو ب پشت نگاه کردم وای ن باز همون دختره 😒😒

ماکانم انگار شناختشون و ی نگاه ب من کرد چون توی فکر بودم صدای اونهارو نشنیدم ..

ماکان ی سرفه الکی کرد ک جفت دخترا ب سرشونا بلند کردن و ب ما نگاه کردن



پارت8⃣3⃣💕💕💕

الهام********

من ب الهه نگاه کردم اونم ب من جفتمون باهم گفتیم

+پیرررررخررررفت پسرره چلغوووور

ی دفعه ببروحشی باصدای وحشتناکی رو ترمززز کشید و برگشت عقب وگفت

+چی گفتین شماها؟؟؟؟پیررررخرررفت

اونیکی پسره گفت

romangram.com | @romangram_com