#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_13
الینا ؛اخ جوووون قربونت دخی خاله سیم ثانیه اونجاییم فیلا بای بای
وبوووق
خاک تومخش نزاشت حرف بزنم بیخیال برم الهه رو بیدارکنم اینها الان میام رفتم توهال مامان توهال نبود ...الهام :زهرااا خانوووم مامانم کوش
زهرا :رفتن تو اتاقشون
الهام :اها مرسی
خرامان خرامان از رو پله ها باالا رفتم ..ک ی دفعه ی ی فکر شیطونی اومد توکله ام ..خخخ
اروم در اروووم باز کردم الی خوابیده بود رو تخت دستمال کاغذی تا کردم اروم رفتم رو تخت دستمال رو نزدیک دماغ الهه کردم ک ی دفعه ی جیییییغغغغغغغغغغ زد منم ترسیدم😱😱ی جییییییییغغغغ زدم پریدم عقب ک پریدن هماناو افتادن پایین تخت همانا
الهه :وای خدا
الهام:زهرمار بیشعور گاو چ مرگته جیغ میزنی..و ادامه دادم
وای خدا کمرم شکست
بیشعور گاو میگه :حقته تاتو باشی مث ادم منو بیدارکنی
کووفت بیشعور صب کن دارم برات..،برو خبرت اماده شو بریم کافی شاپ
تو چشاش پروژکتور روشن شدو گفت:قربونت اجی گلم
ب سختی بلندشدم دس ب کمر رفتم ب سمت دشوری وزیرلب الی بیشعور فحش میدادم ای بمیری الی کمرم داغون شد
پارت بیستوم😎
الهه******
از روتخت بلندشدمو رفتم جلوی کمد لباس هامون 🤔🤔🤔چی بپوشیم امممممم🤔🤔
داشتم لباس هام زیرو رو میکردم ک چشمم ب مانتوابی کاربنی ام افتادمال خودماو الهام وبرداشتم وبا جین های ابی کاربنی شال ابی اما ک رگه های سفید داشت برداشتم کلا ست شد
*******
romangram.com | @romangram_com