#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_12
الهه :خخ حقته تا تو باشی مث ادم منو بیدارکنی
الهام:کووفت صب کن دارم برات
برو خبرت اماده شو بریم بیرون ب الینا و المیراهم خبر دادم میرم کافی شاپ..
الهه:😍😍😍قلفونت اجی گلم
الهام بلند شد دست ب کمر رفت گلاب ب روتون وزیرلب فحشم میداد😂😂😂
پارت نوزدهم❤️❤️
الهام ***
یکم دیگه کنار مامان نشستم گپ زدیم ک زهراخانوم(مستخدم خونه)گوشی ب دست اومد سمتوم
زهرا خانم:مریم خانم تلفن همراهتون تواشپزخونه جاگذاشتید اقا تماس گرفتن
مامان یکی زد رو پیشونی اش و گفت اره اره بده ..زهرارخانم گوشی داد دس مامان وخودش رفت مامانم مشغول شد ..
*********//*/*****
اهممم تنهایی بیرون رفتن حال نمیده زنگ بزنم ب المیرا اونم الینا بیاد (دختر خاله هام الینا 18سالشه و المیرا19)دخترهای خاله فاطمه ان ..مامانم وخاله فاطمه دوقلوهای ناهمسانن ..
*****
پس گوشی بدس رفتن تو حیاط سمت تاب پا تند کردم ونشستم رو تاب ..
رو شماره الین خاله موشه سیو کردم ..شمارشو گرفتم وگوشی گذاشتم کنار گوشم ی بوق نخورد جواب داد
الینا:بهه الی خله خودمون هنوز زنده ایی
الهام :گمشو باو میزاشتی ی بوق بخوره بعد جواب میدادی 😒😒
الینا:بشین بینوم باو بنال چی میخواستی بگی
الهام :هیییش بیشعور خواستم بگم من والی میخواهیم بریم کافی ستاره شمام خواستید بیایید ولی قبلش بیایید دنبالمون😝😝
romangram.com | @romangram_com