#آجی_های_دوقلو_شر_و_شیطون_پارت_14


تو فکر لباس هابودم ک یکی محکم زد رو شونم 😱😱😱ی جییییییغ صورتی کشیدم پریدم عقب ودستما گذاشتم رو قلبم نفس نفس زدم ک صدای خنده الهام بلندشد.

الهام:😂😂😂😂😂خخخخخ

الهه:ای کوفت بگیری ای دردبگیری چ مرگته سکته کردم ..

ته مایه خنده هنوز تو صداش بود ک گفت:بهت گفته بودم ک دارم برات😅😅

الهه :زهررررررمارر'رر

الهام :خخ بنوش

چش غره توپی رفت براش و لباس هاش ک رو تخت بود اشاره کردم وگفتم:گمشو بپوش الاغ

الهام :چششم خانم گاوووه

وای خدایا این ورپریده اخرش منو میکشه

الهه:الهام گمشو برو لباس تا بپوش تا اون دوتا الاغ دیگه میان

الهام لباس هاش برداشت و رفت سمت حموم ..

منم ک صبح حموم بود ..الان دیگه نیازی نیس لباس هام پوشیدم موهای قهوویی کم رنگما با ی کلیپس جمع کردم ..

رو میز ارایش و نگاه کردم ..بد نیس یکم ب خودم برسم مگه چیه ...دلم خواس

پس تو چشای بزرگم ی مدادکشیدم ک خیلی خوشگل تر شد (خخخ اعتماد ب سقفم تو حلق الهام)یکم ریمل ب مژه های پرپشتم زدم ک مث مژه مصنوعی ها شد ی برق لبم کارم تموم شد

پارت بیست ویکوم💋💋

الهام ***,

از دشوری اومدم بیرون ک دیدم الهه خانوم توکمد غرقه اصلا حواسش نبودک من پشت سرشم

😅😅😅تلافی ده دیقه پیش پس سرش در میارم خخ واس همین محکم زدم رو شونش خخ دو متر پرید حوا و جییغی زد ک گوشام کر شد دستشا گذاش رو قلبش و نفس نفس میزد..زدم زیرخنده😂😂😂😂خخخ

شروع کرد فحش دادن

الهه:ای کوفت بگیری ای درد بگیری چ مرگته سکته کردم ...

romangram.com | @romangram_com