#آغوش_تو_پارت_33
-عه فاطی یادم رفت ازت بپرسم تو دوست پسر نداری /:
پوزخند زدم
پسرا آدمن ک بشه باهاشون دوست شد بی خیال از این حرفم فقط ی نه خشک و.خالی تقدیمش کردم
-آخی،چرا؟!
-خانم محبوبه خانم پشت خطن
از سر جاش بلند شد
-مگه میزارن آدم دو دقیقه با بچه اش حرف بزنه همینجور ک نق نق میکرد ازمون عذر خواهی کرد و.رفت سمت تلفن
-با این اخلاقت چیز عجیبی نیست ک دوستی نداری!
ی نفس عمیق کشیدم و.برگشتم سمت پسره
-ببین ن من ب تو میخورم ن تو ب من ک بخوام مختو بزنم و باهات مهربون تا کنم ،پس خواهشا اینقدر با من کل کل نکن ک حوصله اتو ندارم
-از اون جمله دخترهایی هستی ک آدم دلش میخواد زیر مشت و لگد لهش کنه
-این عضله ها نتیجه ی له کردن دختراس
براش ی کف آروم زدم
-خسته نباشی دلاور.. بعد ببخشید با این همه ابهت شما سربازی هم رفتین؟
گر گرفت و از سر جاش بلند شد
-ب تو ربطی نداره
آخی ناراحت شدی؟ مامی جون نبینه ناراحتیتو
با دست هایی مشت شده پشتشو بهم کرد خواست بره صداش زدم
-زشت نیست کم بیاری با این قیافه ،بیا ک دلم برات سوخت
بلند شدم کولمو برداشتم....
-من میرم تو راحت باش گوگولی
تا قبل از اینکه آتیش بگیره صحنه رو ترک کردم و.در حالی ک فهیمه هم چنان داشت حرف میزد باتلفن ب بهونه ی اینکه کار دارم عجله ای ازش،خداحافظی کردم و رفتم بیرون
برای بار اول خوب بود.. بالاخره آمار ی چیزایی دستم اومده بود..زنگ زدم ب امید ( کارمند بانک) و گزارش امروزم رو. دادم..
خوشحال شد و چندتا سفارش حواله ام کرد...
رفتم بیمارستان باز رها بود و ساقی...
دلم ضعف میرفت برای اون نیمروهای چهارنفره و کل کلامون....
رها رو فرستادم بره خونه و چند ساعتی رو استراحت کنه
خودم موندم و ساقی مریضی،ک از پشت شیشه می تونستم نظاره گر حالش باشم...
-حالش خوب میشه نگران نباش
تا مرز سکته پیش رفتم..
دستمو گذاشتم روی قلبم و ب ابی ک نمی دونم از کجا کنارم سبز شده بود چشم دوختم..
-تو نمی فهمی این اسمش قلبه...
-من می فهمی ولی تو نمی فهمی گمونم
چشمامو ریز کردم
-منظور؟! ی آب میوه پاکتی کوچیک گرفت سمتم
-بخور
-مگه تو نباید الان سر کار باشی؟!
نگام کرد
-من موتورمو آوردم موافقی بریم ی دوری بزنیم
-حالت خوبه؟! گیج میج میزنی ها
-مرگ ابی بیا بریم ی چرخی بزنیم حالت هم عوض میشه
-برو بابا
-فاطی
با اخم نگاش کردم
-دو ساعت مرخصی گرفتم واس خاطر خودت... رومو زمین ننداز
-برو ننه ات رو سوار کن بگردون
-من نوکر ننه امم هستم اما باور من ب خاطر تو اومدم اینجا... هر جا بخوای می برمت... قول شرف میدم
نشستم روی صندلی
-ابی سرمو خوردی برو حوصله ات رو ندارم
-سویچ رو میدم خودت برون... رها میگفت دوست داری
چپ چپ نگاش کردم
-کی گفته با رها حرف بزنی.. با چ جراتی ب آبجی من نزدیک شدی
romangram.com | @romangram_com