#زحل_پارت_54
_کی مریضه؟! "قلبم هری ریخت و هراسون باوحشت بیشتر و هول گفتم:"صالح؟!صالح مریضه؟؟
طلعت با ترس و تته پته گفت:
_هیچ کی...هیچ...کی...هول نکن هیچی نیست.
حشمت_پولمو خورده
حاجی_خودت دادی،مگر تو نگفتی هروقت داشتی؟
حشمت_نه کی گفته؟من پولمو نیاز دارم.
حاجی_اگر درنیاد از زندان و به درمانش ادامه نده می میره."محکم زدم به گونه ام وگفتم":خاک برسرم
حشمت_زن وبچه ی من چی اون ها هم اگرپول نداشته باشم از گشنگی می میرن
اومدم باحرص بلند بشم طلعت نذاشت باحرص گفتم:
_زن وبچه اش می میرن؟کله ی پدربی پدرت می گه مریضه نفهم بی شعور...
طلعت_بشین دختر آقام داره حرف می زنه
حاجی_نالوطی زندان انداختن اون پول برات می شه؟
حشمت_می خوام بزنم به زخمی،پولشو نیاز دارم.
حاجی_حشمت انسانیتت کجا رفته اون پسر اگر تحت درمان نباشه می میره می فهمی؟"دوباره چنگ زدم به گونه ام و گفتم":خاک برسرم!
حشمت_من الآن
یه چیزو می فهمم اونم پوله.
روی زمین وارفتم،مریضه؟!مریض چیه؟صالح هیچ وقت مشکلی نداشت!دارن در مورد چه دردی حرف می زنن که من ازش خبر ندارم؟
حاجی_خدا ازت نگذره که رحم نداری.
_صالح..."با بغض و گریه گفتم"مریضه؟طلعت!چرا به من نگفتین؟صالح چشه؟
طلعت_هیس...زحل!صبرکن،هول نکن برات توضیح می دیم.
با زار زدن بسیار زیاد گفتم:
_طلعت...صالح مریضه،...آخ اون مریضه ومن نمی دونستم!
romangram.com | @romangram_com