#زحل_پارت_44
_یعنی توبا این سر و وضع وایستادی تو آشپزخونه و آشپزی کردی درحالی که پرده کنار بود؟
وای قابل کنترل نبود داد می زد فقط به در وتخته می کوبوند وداد...اگر فرار رو به قرار ترجیح نمی دادم حتما منو کشته بود رفتم خونه ی حاجی اینا.
تمام راه گریه می کردم درست مثل یه زن بی دست وپا،عرضه ی کاری که نداشت فقط غیرت الکی داشت اینم از فکربکرش یارو پول باسفته کرده تو پاچه اش بعد من اجازه هیچ عملی روندارم!
طلعت_سلام چی شده؟
_دعوامون شد،دعوامون شد!خسته ام کرده طلعت مغزمو باصداش ترکونده
طلعت_چرا؟!!!بازچی شده؟زده دت هان؟ تو چرا گریه می کنی؟
خودمو انداختم تو آغوش طلعت و گفتم:
_من از صالح می ترسم واقعا می ترسم وقتی جوش میاره نمی فهمه داره چی کار می کنه
طلعت_مگه روت دست بلند کرد؟
_خواست دست بلند کنه فرار کردم،خودشو زد،تموم اسبابای آشپزخونه روبهم ریخت
طلعت_چی کار کردی؟!مگه چی شد؟
_یادم رفت پرده ی پنجره آشپزخونه روبندازم،دیگه داره شورشو درمیاره طلعت!
طلعت_پدر بیامرز تو که شوهرتو می شناسی پس چرا باز آتو می دی دستش،بابا این حساسه رو این طور موضوعات خوب رعایت کن نمی میری که!
_نه نمی میرم اما اون یاخودشو می کشه یا منو،ندیدی که این قدر داد زدکه صداش گرفت خودشو می زنه،اثاثا رو بهم می ریزه،هی دستشو می بره بالا جای من برمی گردونه رو سرخودش خودشو می زنه،من آرامش ندارم از دست این مرد دیوونه خیلی عصبیه طلعت اصلا نمی تونه خودشو کنترل کنه اگر چاقو بدن بهش یا خودشو می کشه یا منو. طلعت،صالح خیلی عصبیه!خیلی غیرطبیعی عصبی می شه!دست بلند کرد منو بزنه اما زد تو سرخودش!
طلعت_این طور هاهم نیست،اونو که می شناسی،پس چرا برعکس کاری که می گه رو انجام می دی که جوش بیاره،دِ دختر خوب اگه حرفشو گوش بدی که قشقرق به پانمی کنه حالابسه این قدر گریه نکن،چته راه به راه گریه می کنی!اشکت دمِ مشکته؟جمع کن خودتو،تو زنی مگه بچه ای! زنی که زیاد گریه می کنه حرمت اشکاش می ره.
هنوز یه ساعت نکشیده بود که صدای دراومد،چادرمو سرم کردم و محکم گرفتم آخه هنوز همون بلوز نارنجی آستین حلقه ای تنم بود...
طلعت چادر سرش کرد و در و باز کرد و گفت:
_اا،سلام علیکم
این قدر"اای"که گفت باخوشحالی بود که از اتاق سرک کشیدم ببینم کیه دیدم بله،طاقت؟ این بود دیگه خیلی بهش فشار عصبی وارد کرده بودم که نزدیکای یه ساعت نیومد دنبالم...می دونستم این قدر دوستم داره که طاقت یه لحظه دوریم رونداره برای همین هم به قول طلعت ناز و اداهای نداشته پیداکرده بودم"
صالح_طلعت خانم این جاست؟
طلعت_زحل جز این جا کجا می ره؟
صالح_دل تو دلم نبود نکنه رفته باشه قبرستون.
romangram.com | @romangram_com