#یه_نفس_هوای_تو_پارت_28
- چون خانم دکتر آخر هفته ی دیگه قراره برند مسافرت، اینه که تمام مراجعین رو توی روزهای اول هفته جا دادم بخاطر اینه که وقت خالی ندارم.
- باشه من شنبه ساعت چند اون جا باشم.
منشی:
- ساعت شش خوبه؟ راستی شماره تماستون رو بدید تا اگر ساعتش تغییر کرد اطلاع بدم.
- آره ساعتش خوبه، بله یاداشت کنید...
بعد از قطع تماس آدرس مطب رو از همون دفترچه روی یه کاغذ کوچیک نوشتم و گذاشتم تو کیفم یه حس خوبی داشتم. این که یه کار درست دارم انجام می دم همین حس خوب باعث شد بلند شم و برم یه شام خوشمزه درست کنم.
****
امروز از صبح هوا گرفته بود و باد سردی می وزید که خبر از بارون و برف داشت از تو حیاط مامان رو صدا کردم.
- مامان لطفاً اون کت بنفشم رو بیار هوا امروز سردتره.
مامان کتم رو با شال گردن یاسی رنگم آورد.
مامان:
- نسترن جان این کتم که زیاد گرم نیست برم کاپشن مشکی کوتاهت رو بیارم؟
romangram.com | @romangram_com