#یه_نفس_هوای_تو_پارت_29
- نه مامان جان همین خوبه داخلش گرمه.
بعدش سویشرتم رو درآورد و دادم دستش.
- خب من برم که دیرم شد.
مامان:
- مواظب خودت باش اون شال گردنم بپیچ دور گردنت تزیینی نیست که مادر.
- باشه باشه.
از دست این مامان ها کاپشن نمی پوشم بعد انتظار داره مثل این بچه های کوچولو شال تا روی بینیم بپیچم.
زود خودم رو سر ایستگاه رسوندم صبح ها چون اول من سوار می شدم به نسیم تک می زدم که اونم خودش رو برسونه به ایستگاه نزدیک خونه شون و همون اتوبوسی رو سوار شه که من هستم و طول مسیر رو با هم باشیم ولی امروز انگار خواب مونده بود که نتونست به موقع برسه.
نسیم:
- سلام خانوم چه خوشگل کردی، خبریه؟
- سلام تو کی رسیدی گفتم امروز خواب موندی.
نسیم:
- نه با داداشم اومدم. نگفتی چرا این همه به خودت رسیدی؟
romangram.com | @romangram_com