#یه_نفس_هوای_تو_پارت_206
زیر لب و خیلی آروم گفت:
- هیچ جا بی تو لطفی نداره.
- چی؟
رادین:
- با خودم بودم... راستی وقتی این تونیک رو برات انتخاب می کردم فکر نمی کردم انقدر بهت بیاد.
- مرسی.
چی! واسه من انتخاب می کرد! ولی اون روز گفته بود نسیم بخره.
- تو که به نسیم گفتی بخره.
خندید و گفت:
- نمی شد مستقیماً بگم این برای تو خوبه... از سلیقه ام خوشت اومد!
چه مهربون شده بود و همین آرومم می کرد. دلم می خواست دستم رو دور بازوش حلقه کنم و سرم رو به شونه پهنش تکیه بدم و کنارش قدم بزنم ولی هیچ کدوم از اینا نمی شد... فقط سعی کردم قدمام رو میزون باهاش بردارم و از نزدیکی و حضورش بیشتر لذت ببرم.
****
romangram.com | @romangram_com