#یه_نفس_هوای_تو_پارت_205

- بریم ویلا.

رادین:

- ناهار خوردی؟

- نمی خورم تازه صبحانه خوردم.

رادین:

- می خوای بریم شهر ناهار.

با این که از خدام بود باهاش تنها برم شهر، ولی می ترسیدم بازم برام حرف حدیث درست شه... اگه تا حالا خاله اش درست نکرده باشه!

- نه... می دونند اومدید ویلا؟

رادین:

- آره... به بهانه گوشیم که جا گذاشتم اومدم.

- گوشیت رو برداشتی، دیگه برگردید.

رادین:

- نه هنوز برنداشتم... تو هم بیا بریم خونه ی آقای افضلی.

romangram.com | @romangram_com