#یادم_تو_را_فراموش_پارت_116
تو رو باید مثل گل
نوازش کرد و بوئید
با هرچی چشم تو دنیاست فقط باید تو رو دید
سپس دستش را پشت کمرش گذاشت وپریسان را به خود فشرد و پیشانی اش را بوسید...
چشمانِ پریسان بسته شد ...
تو رو باید مثل ماه رو قله ها نگاه کرد
با هرچی لب تو دنیاست تو رو باید صدا کرد
مسیح فشار دستانش را بیشتر کرد و پریسان را بیشتر به خود فشرد...
-باز کن چشمای خوشگلت رو همسرم...
پریسان با چشمانی هاج و واج , با نگاهی سردرگم و خالی , سرد تر از همیشه نگاهش کرد...
مسیح آرام خندید...
-چرا اینجوری نگام میکنی دیوونه ی من؟؟؟
حالا صدایش هم سرد و خالی بود...
-اینجا چه خبره مسیح؟؟؟
romangram.com | @romangram_com