#یاهیشکی_یاتو_پارت_76
پریا- شامتوبخور بعد بخواب شاید گرسنه ای واسه اونه که سرت درد میکنه
پرهام- گفتم که نمیخورم. ببرش
پریا- چت شده؟ به من بگو خب
پرهام- حوصله ندارم پریا خواهش میکنم تنهام بذار
پریا هم دیگه اصراری نکرد و با سینی از اتاق رفت بیرون. گوشیمو برداشتم وروشن کردم. بیست تماس بی پاسخ از مامان و بابا و پریا داشتم. و ده تام از گیسو وکلی اس ام اس که همش یه دفه اومد
- پرهام برات توضیح میدم
- باور کن من بهت خیانت نکردم. من اشتباه کردم که حقیقت روازت پنهون کردم
- چرا جواب نمیدی خواهش میکنم بذار برات توضیح بدم. این حقو دارم که
- من دوستت دارم. تورواون خدایی که میپرستی در موردم قضاوته بد نکن. فردا همه چیز رو برات توضیح میدم
باز هم دلم لرزید. اگه بهم خیانت هم کرده باشه من بازم عاشقشم. نمیتونم بهش فکر نکنم. یه آرامبخش خوردم وخوابیدم.
صبح وقتی چشمامو باز کردم احساس میکردم سرم هنوز درد میکنه. هنوز یک ساعت تا کلاسم مونده بود. احساس ضعف شدیدی میکردم دستو صورتمو شستم و از پله ها پایین رفتم . مامان به استقبالم اومد.
romangram.com | @romangram_com