#یاهیشکی_یاتو_پارت_60


چشم غره ای رفت و گفت: - دیوونه. چرا نمی رقصی؟؟؟

پرهام- بدونه تونمیخوام برقصم

گیسو- منم خیلی دوس داشتم باهم برقصیم ولی خودت که میدونی دوس ندارم که....

حرفش نصفه کاره موند و خدمتکار اومد و به گیسو گفت:- گیسوخانوم تلفن کارتون داره

گیسو- کیه؟؟؟

-پدرتون از تبریز

گیسو- باشه. الان میام.

روبه من گفت:- پرهام من برم میام

پرهام- برو...

گیسو رفت و پریا اومد ونشست.

پرهام- تو با اجازه ی کی رفتی با آرشام رقصیدی؟؟

پریا- خواستم بگم شما نبودی

پرهام- صبر میکردی می اومدم

قیافه ی پشیمونی به خودش گرفت و مظلومانه گفت:

romangram.com | @romangram_com