#یاهیشکی_یاتو_پارت_58


باهم دست دادیم و امیر روبه پریا گفت:- پریا خانوم حاله شما؟؟

پریا هم تشکر کرد و آرشام گفت:

آرشام- خیلی خیلی خوش اومدید. خوشحالم که بازم می بینمتون

پریا- ممنونم منم همینطور.

آرشام- خواهش میکنم بفرمایید. پرهام جان بیاید بشینید الان گیسوهم پیداش میشه حتما رفته طبقه ی بالا.

به سمته یه میز خالی رفتیم و نشستیم. چشمام دنباله گیسو میگشت که دیدم داره از پله ها میاد پایین. پیراهنه بلندی از جنسه مخمل ک زرشکی هم بود تنش بود ک بالاتنش و آستین هاش کارشده بود.مدل ماهی بود و از بالا تا نزدیک زانوش تنگ بود و از زانوبه پایین کمی گشاد تر میشد که زیبایی اندامش بیشتر معلوم بود.آرایش ملایمی هم کرده بود و رژ لبش همرنگ پیراهنش بود و موهای لختشوهم کمی بالای سرش شنیون کرده بودو بقیه اش هم روی شونش ریخته بود که تا رون پاش میرسید. محو نگاه کردنش شده بودم ک دیدم رو به روم ایستاده.

گیسو- سلام. خیلی خوش اومدید...

به احترامش بلند شدیم و با منو پریا دست داد...

پرهام- چقدر خوشگل شدی!!

گیسو- بودم عزیزم. پریا جون خیلی خوشحالم کردی که اومدی.

پریا- ممنونم. اینطوری خودتودرست میکنی نمیگی داداشم پس می افته و کی باید جمعش کنه؟؟؟

گیسو خندید و گفت:- خدانکنه.

پرهام- راست میگه آبجیم. الان در حاله پس افتادنم...

گیسو- فدات عزیزم. خواهش میکنم از خودتون پذیرایی کنید منم برم به مهمونای دیگه خوش آمد بگم وبیام.

romangram.com | @romangram_com