#یاهیشکی_یاتو_پارت_41
گیسو- اتفاقی افتاده؟
پرهام- نه مگه قراره اتفاقی بیفته که من باهات کار داشته باشم.میخوام باهم حرف بزنیم
گیسو- در مورده؟؟؟
پرهام- خودم...خودمون...
گیسو- منظورتو نمیفهمم
پرهام- بیا بریم می فهمی.
سواره ماشین شدیم وحرکت کردم
پرهام- بریم بام تهران؟؟؟
گیسو- تو این سرما؟؟؟
پرهام- کیفش به همینه
گیسو- باشه بریم.
پرهام- کی قراره بری تبریز؟؟؟
گیسو- معلوم نیست.
پرهام- به هر حال امیدوارم که نری
romangram.com | @romangram_com