#یاهیشکی_یاتو_پارت_27


پرهام- لباس از این کوتاه تر و جلف تر نداشتی که بپوشی؟خوبه گفتم مجلسشون مختلطه.

پریا- خب باشه. چی میشه؟

پرهام- بحث نکن لباسه پوشیده تری بپوش. من جلوی دوستام آبرو دارم.

پریا- من همه ی لباسام کوتاهن. تازه اینکه آستینش بلنده فقط یکمی کوتاهه.

پرهام- پس ساپورت بپوش.

پریا- اه پرهام گیر نده توروخدا...

پرهام- زود ساپورت بپوش وبیا پایین منتظرم.

پریا سارافونه مشکی طلایی پوشیده بودکه کلا پولک دوزی شده بود و خیلی بهش می اومد. موهای مشکی لختشوهم از پشت بسته بود و آرایشه ملیحی هم کرده بود ولی پاهاش خیلی باز بود و باید ساپورت میپوشید از پله ها که اومدم پایین مامان گفت:

مامان- مامان فدات بشه ایشالا دامادیت

پرهام- اونم به همین زودی

مامان- پس خبراییه؟؟؟

پرهام- نمیدونم. معلومنیس فعلا...

با اومدنه پریا حرفمون نصفه موندسریع خداحافظی کردیم و راه افتادیم. توی راه به پریای ساکتی که کنارم نشسته بود نگاه کردم و گفتم:

پرهام- چرا ساکتی؟

romangram.com | @romangram_com