#یاهیشکی_یاتو_پارت_142


گیسو- منو میشناسی؟؟؟

سمیرا- آره. عکساتو پرهام نشونم داده بود.خیلی بهت حسادت میکردم پرهام واقعا عاشقته

گیسو- منم عاشقشم.

سمیرا- براتون آرزوی خوشبختی میکنم.

گیسو- ممنونم امیدوارم تو هم خوشبخت بشی.

سمیرا- ممنون. خوشخالم که برگشتی پیشش هیچ چیز و هیچکس نمیتونست خوشحالش کنه . پرهام اونقدر عاشقت بود وبا اینکه میدونست توشوهر داری ونامزدش بودم هیچوقت حتی بغلمم نکرد. اصلا بهم هیچ تمایلی نداشت. حالا که توپیششی مطمئنم سر حال میشه.

گیسو- منم خودمو متعلق به اون میدونستم

سمیرا- بازم براتون آرزوی خوشبختی میکنم...

خیلی ازش خوشم اومد. چقدر دختره شیرینی بود. برگشتم پیشه پرهام. باز هم دستامو محکم توی دستاش گرفت و با آهنگ پاپ شادی که ارکست میزد همه جیغ میزدن و می رقصیدن. منو پرهام هم اونها روتماشا میکردیم و پرهام هم با آهنگ لب خوانی میکرد.

بعد ازتموم شدنه آهنگ آهنگه ملایمه دیگه ای شروع شد پرهام رو به روم ایستاد و گفت:

پرهام- هنوز مزه ی اون یه باری که باهم رقصیدیم زیره دندونمه. افتخار میدی؟؟؟

گیسو- با کماله میل

رفتیم وسط پرهام دستش رو دور کمرم حلقه کرد و منم دستم رو روی شونش گذاشتم وآهنگه ملایمی شروع شد. بدنم داغ شده بود حس میکردم پرهام هم اینو فهمیده. چقدر دلم برای آغوشش تنگ بود. عطرشو بوکردم و احساس آرامش کردم.....

پرهام

romangram.com | @romangram_com