#یاهیشکی_یاتو_پارت_121
پرهام- به دریا. صدای موج ها بهم آرامش میده
سمیرا- آره خیلی لذت بخشه. اومدم اینجا تا جوابت رو بدم
برگشتم ونگاهش کردم. منتظر بودم تا بگه...
سمیرا- کاش بدونی چقدر سخته که بخوای به کسی جوابه مثبت بدی که میدونی هیچ علاقه ای بهت ندارم و دوست داشتنت یکطرفه س
پرهام- اینطور فکر نکن
سمیرا- نمیخواد به خاطره اینکه من ناراحت نشم دروغ تحویلم بدی.من توی این دوماهی که برگشتم ایران خوب شناختمت. خب من تصمیم گرفتم که کنارت بمونم وکمکت کنم تا گیسوروفراموش کنی. اینقدر عاشقت هستم که میخوام قبول کنم باهات ازدواج کنم. با این که میدونم دوسم نداری وپیشنهادت از ته دل نیست. توهنوزم به خودت شک داری. ولی حاضرم این ریسک رو بکنم و خر بشم.
خوشحال نشدم. ولی ناراحت هم نبودم. سمیرا فکرم رو میخوند ومی دونست توی دلم چی میگذره.
سمیرا- ولی یه شرط دارم
باز هم منتظر بهش خیره شدم
سمیرا- اگه یه روز بفهمم که گیسو برگشته حتی یک ثانیه هم توی زندگیت نمیمونم
پرهام- اون دیگه بر نمیگرده.
سمیرا- شاید هم برگشت.مگه نگفتی خودش بهت قول داده که برمیگرده.
سکوت کردم. و باز هم به دریا خیره شدم. بعد چند دقیقه سکوت گفتم:
پرهام- الان میرن با مامان حرف میزنم تا با پدر و مادرت در میون بذاره.. تو هم اینقدر گرفته نباش. مثلا میخوای به من روحیه بدی ولی یکی رومیخوای به خودت روحیه بده. لبخندی زد که مثل همیشه چال روی گونش پیدا شد.
romangram.com | @romangram_com