#ویروس_مجهول_پارت_9
***
دنيل، فريزبی رو به سمت آلن پرتاب كرد و فریاد کشید:
-هی آلن بگیرش!
آلن حواسش پرت جای دیگه ای بود، داشت یه طرف دیگه ای رو نگاه میکرد که تا بخواد منظور دنیل رو متوجه بشه، فریزبی به سرش خورد و صدای آه و ناله هاش به هوا رفت. تئودور که معلوم بود در این شیطنت دستی داشته با خوشحالی داد زد:
-نشونه گيريت عالی بود دنیل، بزن قدش!
به كف دست هم كوبيدن و مثل بقيه ی گروه خنديدن. با خنده به فارسی داد كشيدم:
-اذيتش نكن دنيل، میشل می زنه ناكارت می كنه ها!
ولی دنیل سرخوش تر از این حرفا بود که به هشدار من گوش کنه. دستاش رو به علامت پيروزی بالا گرفت و با لحن پیروزمندانه ای گفت:
-حالا كجاش رو ديدی؟ تازه اين اولشه، میخوام با خاک يكسانش كنم!
پوزخند زدم، سری تكون دادم و گفتم:
-ديوونه.
romangram.com | @romangram_com