#ویروس_مجهول_پارت_86

بی‌توجه به من حرفش رو ادامه داد و یه تای ابروش رو بالا انداخت:

-يا مردان سياه پوش؟

دستم رو به پیشونیم کوبیدم:

-خودت داری می گی مرد، بعد چشمات اون زنه رو نمی‌ديد؟

تک خنده زد و گفت:

-راست مي‌گيا. باشه، خب ديگه برگرديم پيش بقيه.

-نه من نميام، حوصلم سر می ره اون جا.

با حرص به خودش اشاره زد:

-می‌خوای اين جا واست سيرک راه بندازم تا حوصلت سر جاش برگرده غرغرو؟

دستش رو گرفتم و با خنده پشت سرم داخل رستوران كشيدم:

-باشه بابا، نزن! من غلط كردم.


romangram.com | @romangram_com