#ویروس_مجهول_پارت_52
-باشه، ولی به شرطی كه مهمون تو باشم!
-باشه بدبختِ خسيس، حسابت با من.
نیشش باز شد و با بدجنسی به كف دستم زد:
-قبوله.
***
به پشتی صندلیم تكيه زدم و با خوشی گفتم:
-خيلی وقت بود که نيومده بودم اينجا.
از جایی که نشسته بودیم، به ماشين هايی كه پشت چراغ قرمز معطل شده بودن نگاه كرد و حرفم رو تایید کرد:
-آره، منم همين طور.
با ناخونام روی ميز ضرب گرفتم و پرسيدم:
-راستی از خانوادت چه خبر؟
romangram.com | @romangram_com