#ویروس_مجهول_پارت_48
آلن دستش رو به سمت مينی برد كه ميكی به سمت دستش خيز برداشت و همون حركت رو دوباره تكرار كرد. آلن با هین کشیدن دستش رو سریع پس کشید:
-اين غير عاديه...!
مينی شروع كرد به چرخيدن دور قفس و يه گوشه آروم گرفت. با چشمای گرد شده منتظر عكس العمل ميكی بوديم. عقب عقب رفت و به مینی نگاه كرد. پوزه ی كوچيكش آروم تكون میخورد و با دقت هوا رو بو میكشيد، ولی كار ديگه ای انجام نداد. سرم رو رضایت مندانه تکون دادم:
-بايد اعتراف كنم ايده ی مينی جالبه، چون اين حركت رو نشونمون داد.
ميشل و سوزان لبخند زدن. به ناچار من هم لبخند گرمی زدم:
-واسه امروز كافيه. ديگه بهتره برگرديم.
دنيل دوباره دوربين بالای قفس رو چک كرد و بقيه یکی یکی از اتاق بيرون رفتن.
-دانيال، نظر تو راجع به اين ويروس چيه؟
همچنان داشت با دوربين كلنجار میرفت که گفت:
-مرموزه، ولی داره ازش خوشم مياد.
-يعنی اگه به آدما تزريق بشه، اونا هم از اين رفتارا از خودشون نشون میدن؟
romangram.com | @romangram_com