#ویروس_مجهول_پارت_40
صداش خوشحال تر شد و با صدای بلندی پرسید:
-وای خوبی دخترم؟ چطوری؟ اون جا هوا خوبه؟ بهت كه بد نمی گذره؟ من گفتم...
داشت همین طور رگباری سوال پیچم می کرد که يه دفعه صداش قطع شد و در عوضش يكی از پشت خط داد زد:
- سلام!
گوشم از شدت فریادش تیر بدی کشید. گوشی رو از گوشم دور كردم و غريدم:
-ميلاد بیشعور! گوشم کر شد!
با همون لحن شاد همیشگیش پرسید:
-چطوری خواهر خلم؟!
با قیافه ی پوکر فیسی به افق خیره شدم. بعد از قرنی که بهشون زنگ زده بودم، چطوری داشت با من حال و احوال پرسی میكرد! طعنه زنان جواب دادم:
-به لطف تو خوبم برادر اسكلم!
یا یه لحن مسخره و عصبانی گفت:
romangram.com | @romangram_com