#ویروس_مجهول_پارت_18
کنارش که رسیدم، از جلوی من کنار رفت تا بتونم چیزی که می خواست نشونم بده رو ببینم. پشت میکروسکوپ ایستادم، خم شدم و چشمام رو روی عدسی چشميش گذاشتم. با پیچ تنظیم، وضوح تصویر رو بیشتر کردم و تونستم موجودات ريزی رو ببینم که داشتن با سرعت زیادی حرکت می کردن و به اطراف می رفتن. از نظر من، اون موجودات تا حدودی به ويروس شباهت داشتن، ولی میدونستم که باید چیز دیگه ای باشن چون ویروس با میکروسکوپ معمولی قابل دیدن نبود. بدون چشم برداشتن از اون نمونه، پرسیدم:
-اينا چی هستن؟
پروفسور با یه لحن جدی و خالی از هر گونه شوخی یا هر چیز دیگه ای، خیلی خلاصه جواب داد:
-ويروس.
اولش چشمام گرد شدن، ولی بعدش خندم گرفت و نتونستم لبخند نزنم. با حالتی که سعی میکردم خیلی تمسخر آمیز نباشه گفتم:
-دكتر، شنیدن این حرف از شما واقعا بعيده! ويروس انقدر کوچیکه كه با يه ميكروسكوپ ساده ی نوری قابل رويت نيست!
بقيه هم نگاه کوتاهی به نمونه انداختن و قبول داشتن که حق با منه و داشتن با تکون دادن سر، حرفم رو تائيد میكردن. ولی دکتر موريسون جلو اومد و با صدای جيغش، با هیجان گفت:
-حق با رونالده، اين موجودات واقعا ويروسن! تموم مشخصاتشون با گروه ويروسا مطابقت داره. موجوداتی که نه زنده هستن، نه مرده.
باور نكردنی بود، نمیتونستم این اتفاق رو باور کنم. بیاختیار دستم رو مشت کردم و داخل جیب بزرگ روپوشم مخفی کردم. دنيل بدون اینکه مسخره بازی در بیاره پرسيد:
-بزرگنمایی ميكروسکوپ چقـ...
اكستروم که انگار سوالش رو از قبل میدونست، سریع حرفش رو قطع كرد و جواب داد:
romangram.com | @romangram_com