#ویروس_مجهول_پارت_137
***
(يک ماه بعد)
-زود باش، دير شد ماريا!
-خدايا باز پست من خورد به دنيل عجول! صبر كن الان ميام.
خودم رو تو آیینه چک کردم، دستی به لباسام کشیدم تا از مرتب بودنشون اطمینان پیدا کنم و از اتاقم بيرون رفتم. مقابلش ایستادم:
-من آماده شدم.
چشماش رو باريک كرد و از نوک كفشم تا فرق سرم رو ديد زد.
-تيپ رسمی خوبی به نظر میاد، ولی واسه سخنرانی رنگ ديگه ای بهتر نبود؟
به خودم نگاه انداختم و پرسیدم:
-مشكی كه رنگ سنگينيه، ديگه چته؟!
اخم كرد و به لباسم اشاره زد:
romangram.com | @romangram_com