#ویروس_مجهول_پارت_120

-واسه چی؟

-نمی‌دونم، خيلی به سختی اطلاعات می‌داد.

تئودور به جمع ما ملحق شد و خبيثانه از من پرسيد:

-داشت واسه شام به رستوران دعوتت می‌كرد ماريا؟!

اخم كردم و بهش توپيدم:

-نخير! فقط داشت يه سری چيزای محرمانه و سری رو بهم گوشزد می‌كرد.

شیطنتش بیشتر گل کرد و گفت:

-آره خب، آدرس رستوران و آدرس خونش جزو چيزای محرمانه محسوب می شه ديگه!

با حرص دستم رو به صورتم كشيدم كه خنديد:

-من واسه ی خودت می گم! تو هنوز هيچ دوست پسری نداری ماريا. بالاخره كی می خوای از تنهايی خلاص بشی؟

به دنيل نيم نگاهی انداختم كه قيافش عجيب و غیر قابل فهم به نظر می رسيد. محافظه کارانه جواب دادم:


romangram.com | @romangram_com