#ویروس_مجهول_پارت_115

-اما...

دوباره اخماش به صورتش برگشتن:

-بدون اما و اگر.

مريم بی‌اعصاب وجودم سر بلند كرد:

-آقای محترم، گفتم نمونه ای كه شما دنبالش می‌گردين اين جا نيست!

-من فقط می‌خوام از اين جا یه بازدید مختصر داشته باشم، نه بيشتر.

دستام رو مشت كردم، نفس عمیقی کشیدم و به ناچار گفتم:

-باشه، پس دنبالم بياين.

***

وقتی از راهرو بيرون اومديم، در رو بستم، بدون معطلی ماسكش رو داخل اولین سطل آشغالی که دید انداخت. دستاش رو به هم زد تا گرد و خاکی که وجود نداشت رو از بین ببره و همون طور كه داشت قدمای بلندی بر می‌داشت پرسيد:

-نمونه های زنده ای كه روشون آزمايش انجام دادين كجان؟


romangram.com | @romangram_com