#ویروس_مجهول_پارت_111

خیلی ناگهانی و بی‌مقدمه فریاد كشيد:

-اين جا سرد خونه‌اس، يه بار گفتين و منم خودم اين رو خوب می‌دونم!

با كينه ی خالص بهش زل زدم. محلم نذاشت و داخل سردخونه رفت كه غريدم:

-زبون نفهم!

نفس که می‌کشید، هوای بازدمش از زير ماسکش بخار می‌شد و به آسمون می رفت. داشت با دقت تموم دراور ها رو یک به یک نگاه می‌كرد. به فارسی زیر لب گفتم:

-از خود راضی لجباز کله شق.

از شانسم شنید که دارم با خودم غر می‌زنم و به انگليسی گفت:

-هر چی که گفتين، به شخصيت خودتون برمی‌گرده.

مطمئنا اگه بهم كارد می‌زد، خونم در نمی‌اومد! خودم رو به اون راه زدم و بهش پريدم:

-من با خودم بودم، نه شما.

حتی تره هم برام خورد نکرد. در عوض و در كمال تعجب يه راست به سمت نمونه های ويروس ایدز رفت كه انگشت حيرت به دهن گرفتم. اينا از كجا خبر داشتن تو سازمان تحقيقاتي چه خبره و جای هر چی کجاست؟ درش رو باز كرد كه غير ارادی گفتم:


romangram.com | @romangram_com