#ویلای_نفرین_شده_پارت_18

نازی:ها چیه چی میخوای؟

نیلوفر:میزاری ماشینتو برونم؟

نازی:میترسم نیلو

باران:اصلا نیلو خانم تو عمرت ماشین روندی؟

نیلوفر:بله پس چی

نازی:باشه بیا اینم سوییچ

نیلوفر با خوشحالی سوییچ رو گرفت و محکم گونه نازی رو بوسید و در ماشین رو باز کردو نشست و نازی هم کنارش بقیه بچه ها هم پشت نشستند نیلوفر اهنگ گذاشت و صداشو زیاد کرد و حرکت کرد توی راه بچه ها میخندیدن و شوخی میکردن که یه ان همه به جلو پرتاب شدن نازی به روبه رو نگاه کرد و از ماشین پیاده شد و در سمت شاگرد ماشینی که باهاش تصادف کرده بودند هم باز شدويكي ازهمان پسری که تو مرکز خرید دیدن پیاده شد نازی میان ماشین ها رفت و گفت:وای خدایا ماشینم

پسره:خانوم چه وضع رانندگیه بلد نیستی پشت فرمون نشین دیگه

نازی:متاسفم اقا ماشین دست دوستم بود نمیدونم چیشد ببخشید

پسره با صدای بلند و عصبی داد زد:یعنی چی متاسفی زدی ماشینمو له کردی حالا میگی ببخشید؟

نازی هم عصبی شد و وای اگه عصبی بشه مگه میشه جلوشو گرفت با عصبانیت داد زد:صداتو بیار پایین همین جوری داد میزنی یه جوری میگه له شده انگار تریلی از روی ماشینش رد شده کو؟هیچیش نشده

داشتند باهم دعوا میکردند که بچه ها از ماشین پیاده شدند نیلوفر سریع به سمت انها رفت و گفت:ببخشید تغصیر من بود

نازی با عصبانیت گفت:خب تو برو پیش بچه ها

نیلوفر:اخه.....

نازی:گفتم برو پیش بچه ها الان منم میام

نیلوفر با ناراحتی رفت پیش دخترا یکی از پسرا گفت:خانوم زدی به ماشین دیگه چرا سرو صدا راه میندازی؟

romangram.com | @romangram_com