#وسوسه_پارت_21
خانوم جون - خانوم محبي اينم هدي جون
به به هدي خانوم …حال شما ..فكر مي كرديم ديگه امشب نتونيم شما رو ببينيم …
فقط لبخند زدم كه خانوم جون با دست به پشتم زد كه بنال و سلام كن
-سلام
سلام به روي ماهت عروس گلم …
(در اين سن عقل حاكم نيست و فقط حرفاي كه به سر زبونت مياد بيشتر حكمراني مي كنه)
-من كه عروستون نيستم
خنده از روي لباش ماسيد و اروم به مادرم نگاه كرد…
با نگاهي كه خانوم جون بهم كرد ياد كمربند اقاجون افتادم ….
هول کردم
-با اجازتون بچه ها منتظر من هستن
و بدون كوچكترين حرفي از اتاق زدم بيرون ….
در حال در اوردن اداي خانوم محبي
-عروسم… عروس گلم..حالا پسرت كي هست..
romangram.com | @romangram_com