#ورطه_پارت_93
_زرین از خر شیطون پیاده شو...یه فرصت دیگه به من بده...به من بی لیاقت!
_هیچ معلوم هس چی میگی محسن؟ تو واقعا پسر ماشالا خانی؟ نمیدونی الیاس بفهمه چی کار میکنه؟
_گور بابای الیاس...زرین، بخدا میدونم حرفم ایراد داره، گناه داره، نباید از این پیشنهادا به زن مردم بدم، ولی به زن یه مَرد، نه یه نامردی عین الیاس...
_ببین هرچی هس، هرکی هس، الان شوهرمه...
_یعنی دوسش داری؟ یا فقط شوهرته؟
_...
_الو زرین، چی شد؟ الیاس خانتون خیلی اوضاش داره بهم میریزه، زده تو کار مواد فروشی...
تحمل این حرف از پیشنهاد محسن خیلی سنگین تره...میدونم که راست میگه، محسن همیشه خبرا رو دست اول و نو پا داره...
_باز شروع کردی تو محسن؟ از این حرفا چی عایدت میشه؟ هان، خوشت میاد من بچزم، خوشت میاد من خرد شم، من روز به روز بیشتر با کله تو این چاه فرو برم؟
_هه! مگه چیزی هم ازش مونده؟!
_از چی؟
_از اون کله ای که تا ته فرو کردی زیر برف...عین احمقا همه چیز زندگیت راضی کننده س...عالیه... سکوت تو بیشتر از الیاس، خودتو ملعبه و مسخره مردم میکنه زرین، اینکه تو از اون ابله تری...
یه سکوت میکنه، شاید برای اینکه عملا اون سکوت احمقانه مو برام هِجّی کنه! همونی که لازمه کله تا ته فرو برده تو برفمه!
_محسن دست بردار...من دیگه خوب یا بد همینم، قرارنیس معجزه بشه...یادت رفته الیاس همونیه که قرار بود روم اسید بپاشه؟! فکر کردی الان دیگه بلد نیس این کارو کنه؟!
-اون موقع فرق میکرد، من دیگه اون محسن قبلی نیستم، من بلد شدم چجوری حالشو بگیرم و بشونمش سر جاش...
_نه دیگه محسن، همین الانم همه وجودم داره از خودم خجالت میکشه، من حق ندارم راجع به تو فکر کنم...دوباره فکرتو نیار تو سرم...
_ من فقط میخوام چشمات باز بشه زرین، بخدا تو حیفی برای الیاس...نمیگم من لیاقتتو دارم، نمیگم خیلی بهتر از الیاسم، منم آدم نیستم که افتادم دنبال زن شوهردار، باور کن دست خودم نیس که اگه بود قلمش میکردم، زبون نمیفهمه این قلب وامونده و بی حیای من...نامرده، چیزی از مردونگی نمیفهمه، خودخواهه، زیاده خواهه، سیاه شده،
صدای نفسای بلندشو میشنوم...
romangram.com | @romangram_com