#ورطه_پارت_60

_اینا مال همون همیشگیاس ادریس؟
_آره، مث هرسال منتظرن.
ادریس همیشه چند تا ظرف غذا میبره برای محله های فقیر نشین شهر...کار درستو همین میکنه تا فک و فامیل ما که تا خود اربعین غذا تو یخچال و فریزر ذخیره میکنن که چی؟...واقعا که چی؟
دیگه زیادی تعارف ادریس نکردم که بیاد تو...کلید میندازم تو در و میرم تو خونه.
_اومدی زرینی؟
با دادش از جام میپرم...این از کجا اومد؟ اصلا کی اومد؟
_آره که چی؟
_هیچی؟ چه بویی میاد؛ غذای نذریه؟
_آره...بیا بخور تا داغه.
_الان که نمیتونم...برای بعد میخورم.
یه ابرومو میندازم بالا...نکنه از دیشب تا حالا هیچی نخورده....اینجوری که پدر معده شو درمیاره.
_بیا بخور خودتو لوس نکن، بخور میزنی یه بلایی سر معده ت میاری، کار میدی دستمون حوصله ندارم تو راهو نیم راه بیمارستانا باشم...
لازم بود که اینو بگم، تا بفهمه که واسم مهم نیس چه بلایی سرش بیاد، حوصله دردسر تازه ندارم.
_الان روزه م زرین.
_چـــــــی؟
جلل الخالق، این عمه جادوگره، از کجا میدونست که الیاس روزه س؟ اونم الیاس؟
_زرین، دیشب عین سگ پشیمون شدم، نباید اون کارو میکردم، به امام حسین دیگه نمیخورم، ببخشید
_چرا از من عذرخواهی میکنی؟
_ببخشید...از امروز تا چهل روز میخوام روزه بگیرم، به علی روزه میگیرم...به ابوالفضل میگیرم...
_اینقد قسم نخور الیاس.
_باش ...هرچی تو بگی. این غذا رم ببر، من میمخوام فقط آب و خرما بخورم.
چشمامو اینقد گشاد کردم که گفتم الان میفته کف دستم....این چش شده؟ میدونم اون زهر ماریای دیشب عقلشو زایل کرد...تموم شد رفت، کارم دراومد، حالا با یه الیاس خل و چل چه کنم؟
_به سلامتی تنهایی به این نتیجه رسیدی؟
_نه، میخوام کفاره بدم، کفاره شرب خمرو....شرب خمر بهش میگن دیگه زرین؟
پیش خودم میگم، کفاره به قول خودت شرب خمر شلاقه، حد زدن!
_حالا از امروز تا چهل روز میخوای روزه بگیری واقعا؟حتی فردا.
_از خود امروز تا چهلم، حتی فردا و اربعین.
یه پوزخند میزنم، حتی روزه شم مکروهه، روز عاشورا کی روزه میگیره.؟
خدایا من چه کنم با این دین جدیدی که الیاس بهش ایمان اورده؟ خودش برای خودش فتوا صادر میکنه، حکم شرعی میده و بهش عمل میکنه و از قضا عمه اونقدر قبولش داره که بهش اقتدا میکنه.
دستای کوچولوی شایان میشینه رو پشت دستم که دور زانوهام قلاب کردم:
_مامان...مامان.
_چی میگی؟
_پاتو از رو پاذلم بردار...
_مگه پام رو پاذلته؟
_آره...بردار پاتو.
پامو از رو تیکه پاذلش بر میدارم. اصلا دلم نمیخواد باهاش جر و بحث کنم که چرا منو مفرد صدا میکنه...باید میگقت لطفا پاتونو بردارین...هی... الان وقت این حرفا نیس.

romangram.com | @romangram_com