#ورطه_پارت_57
_من ...هه!
بازم سکسکه...
_من یکم شیطونی کردم...هه!
دولا میشه و شیشه آبو از رو میز برمیداره و رو سرش خالی میکنه.
_الان خوب میشم زرین، تو گریه نکن.
_الیاس؟خوردن تا حد...؟ تو این شب؟ لعنتی ...لعنت به تو...خـــــــــــــدا!
خدایا، من میرم هیئت امام حسین و شوهرم اینجا شب تاسوعا داره...؟
دوباره اشک حلقه میزنه تو چشمامو سریع شَره میکنه رو گونه هام.
دستشو میبره سمت صورتمو اشکامو پاک میکنه.
_جون زرین، دیگه تکرار...هه!
دستشو با ضرب میزنم کنار...
_خفه شو الیاس، خفه شو لعنتی.
میرم سمت چادرمو دوباره میکشم سرم.
امشب جای من تو این خونه نیس...باید زنگ بزنم خونه بابا، الان همه جمع شدن اونجا، بالاخره یکی پیدا میشه که بیاد دنبالم.
_زرین بری بیرون خودت میدونی...مگه من مرده باشم تو این وقت شب راه بیفتی تو خیابونا.
_خفه شو الیاس، اون خیابونیا سگشون شرف داره به توی عوضی که نتونستی یه امشبو حرمت نگه داری...دِآخه مرتیکه الاغ سر آخراین کارای تو پامو میخوره ... دلم نمیخواد دیگه تو زندگی توی نجس باشم...الکلی نف....
سوزش لبم جلوی چرخوندن زبونمو میگیره...اونقدر محکم زد تو دهنم که زبونم موند زیر دندونای نیشم...طعم خون زبون و لبمو حس میکنم...نمیدونم درد کدومش بیشتره؟ ولی درد من از بی کسیه.
میرم سمت تلفن بی سیمو شماره خونه ور میگیرم:
_الو زینب؟
_چیه؟ رسیدی زرین؟ باز چی شده؟
_بابا اونجاس؟
_نه تو حیاطه...هنوز چند نفری تو حیاطن، دارهن راجع به مراسم ناهارفردا حرف میزنن.
_هادی چی؟
_هادی؟ نه بابا، رفت ملیکا رو برسونه دیگه، گیتی هم باهاشون رفت، احتمالا اونجا میمونن تا فردا ملیکا خانوم واسه اوردن قابلمه هاش به زحمت نیفته!
_یعنی هیچ کس اونجا نیس که بیاد دنبال من؟
_دنبال تو؟ واسه چی؟ بذار برسی بعد بیا قهر.
چقد راحت فهمید قهر کردم و راحتتر اینکه چقد راحت همدردی میکنه.
_زرین دارن صدام میکنن اینجا کلی کار داریم.
_بگو یکی بیاد دنبال من، من امشب اینجا نمیمونم.
_چرا تنهایی؟ میترسی؟
_نه، الیاس...
چی بگم؟ چجوری روم میشه بگم که الیاس یه همچین شبی تا خرخره خورده که نمیتونه رو پا وایسه؟
_آره تنهام میخوام بیام اونجا.
_نترس...الیاس هرجا باشه تا صبح میاد...من خیلی خسته م زرین، فردا کلی کار داریم.
_خب، منم میام کمک، بگو یکی بیاد...
_حوصله ندارم زرین، تو نمیخواد بیای کمک، همین بشینی سر زندگی و شوهر داریت و صدای عمه رو درنیاری کلی صواب کردی...اجرت با سید الشهدا.
romangram.com | @romangram_com