رمان ورطه

#ورطه_پارت_31


معرفی و نقد رمان ورطه / ارغوان1367 کاربر انجمن
ویرایش توسط ارغوان1367 : ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ در ساعت ۱۰:۴۵ بعد از ظهر
ارغوان1367 آنلاین نیست. گزارش پست خلاف تشکرها
تشکر شده توسط :
*Aida Banoo*, *توهم سبز**, arina17, arshin.R, f.barani, feloor, GOLE...KAGHAZI, hanila, hasti_71, katoore, mahsaok, makhmal_66, mzm1368, nacm7114, parisun64, parto taban, sunthin, tgilani2012, ziza, آواشیوا, اسماء کرمی پور, الناز محمدی, الهه50, باران ستاک, تنهای با او, دریا دلنواز, صدیقه 1368, عمه حمی, فتانه.پ, قدسی, معصومه آبی, ｡ sIrVαT ｡
قدیمی ۸ بهمن ۱۳۹۲, ۰۸:۰۲ بعد از ظهر #23 (لینک مستقیم) - افزودن پست به علاقه مندی ها
ارغوان1367
کاربر حرفه ای


ارغوان1367 آواتار ها

تاریخ عضویت : خرداد ۱۳۹۱
محل سکونت : تهران
تشکرها: 4,234
تشکر شده 28,147 بار در 4,723 پست
فعالیت سابقه
9/20 7/20
Today نوشته ها
2/11 sssss2372
کتاب مورد علاقه : هم خونه
افزودن ارغوان1367 به لیست دوستان ارسال پیام خصوصی به ارغوان1367 مشاهده مشخصات ارغوان1367 یافتن پستهای بیشتر از ارغوان1367 Female پرش به بالا
حالت من :
مفیدبی ارزشپست بسیار مفید : +24 امتیاز
پیش فرض پست بیست و یکم
معصومه آبی...دوست گلم ک قلم زیبایی هم داره...
_مامان، من پیش عمه الناز میخوابما، مامان...مامان
به شایان که عین ذرت در حال بو دادن میپره بالا پایین نگاه میکنم، حالا اگه این بچه یه امشبو یه ذره آبرو داری کرد.
_باشه مامان جان.
این النازم ظاهرا دوره تحصنش اینبار طولانی تره شده و عمه هم قصد نداره کوتاه بیاد...حالا منو انداختن تو زحمت.خوبه دیگه شده هتل.
_عمه، عمه بیا، بیا. امشب میخوام تو بغل تو بخوابم، برام قصه بگو.
_باشه، عمه جان. سر و صدا نکن.
به سمت الیاس که نشسته جلوی تلویزیون برمیگردم، داره اخبار بی بی سی رو گوش میده، عاشق این فیگورای مثلا تحصیلکرده شم، اخبار ایران رو تماشا میکنه و خوب گوش میده، بعدم با اخبار شبکه های اونوری مقایسه میکنه و شروع میکنه درصد صدق و کذب هرکدومو محاسبه میکنه. حالا بهش بگو چی گفتن، تو چی فهمیدی ، کدومش به نفع کشور بوده ؟ اگه تونست جواب بده، برای اون اوضاع کشور وقتی خوبه که قاچاق آزاد بشه و راحت و بی دردسر بتونه به محبوبش!! برسه. هرچند الانم عین نقل و نبات و به وفور تو هر پارکی که بری راحت و بی دردسر پیدا میکنی،حالا اگه یه داروی خاص بخوای واسه یه مریضی خاص، پدر پدر جدت میاد جلوی چشمت و آخرم با چند برابر قیمت بازار سیاه گیرت میاد. تازه اگه فاسد نشده باشه.
_شایان جان بریم اول مسواکتو بزن، بعد برو بخواب.
_مامان، امشب نزنم دیگه، تو رو خـــــدا، مامان زرین، فقط امشب.

romangram.com | @romangram_com