#ورطه_پارت_25

_حالا فعلا رسمی نمیان جلو، یعنی تا اخر محرمو صفر وقت داری زرین خانوم، بعد از اونو دیگه تضمین نمیکنم.
_تو کار دیگه ای بجز اینکه ته دل منو خالی کنی بلد نیستی؟ شاید اشتباه میکنی...اصلا بابام محاله منو بده به اون.
_همچینم محال نیس، ساده نباش زرین، این روزا پول که همه چی رو تعیین میکنه، تو بذار رو سنگ، آب میشه... بابای تو که جای خود داره، سه تا دختر بعد تو هستن، همه خواهراتم که زود شوهر داده رفتن، تو زیادی هم موندی به نظرم.
چی بگم وقتی همه حرفای محسن منطقیه؟ وقتی میبینم هرچی میگه راسته و همه حرفای من امید الکی دادن به خودمه؟ الان این همه روضه واسه چی میخونه ؟ خب الان نوبت اونه که یه حرکتی بزنه و بیاد جلو...من که نمیتونم بهش بگم بیا خواستگاریم، خودش باید شعورش برسه.
_کجایی؟ چی شد؟
_هان...هیچی. من دیگه نمیونم چیکار کنم. فقط خدا کنه الیاس زیر بار نره.
_چی الیاس زیر بار نره؟ مگه مغز خر خورده؟ کی بهتر از تو واسه الیاس پیزوری؟
_تو معلوم هس طرف کی هستی؟ این حرفا یعنی چی؟ برو دعا کن چیزی نباشه، شاید چار تا حرف خاله زنکیه که دهن به دهن پخش شده.
_کاش اینجوری بود، ولی بدبختی منبع موثق بوده.
تو ی دلم داره پیچ میخوره، کم مونده همین جا پای دیگ بالا بیارم.
صدای سرفه های الکی یه نفر از پشت سر میاد...جرئت نمیکنم برگردم، بدون اینکه پاهامو تکون بدم فقط با برگردوندن سرم، پشتمو نگاه میکنم که ای داد بیداد...
عمه عالیه دست به کمر انگار که حالا چه صحنه ضد اخلاقی رو دیده، طلبکار وایساده، این فیگور وایسادن یعنی توضیح میخوام وگرنه همه رو صاف میذارم کف دست خان داداشم...
محسن زودتر از من به خودش میاد:
_خب زرین خانوم؛ متوجه شدین؟ واسه حل مسئله های مبحث ژنتیک باید آمار و احتمال خوبی داشته باشید، در مورد بیماریهای وراثتی هم که چند تا تست بزنید ، دستتون میاد که کدوم اتوزومه، کدوم وابسته ب ایکس.... خیلی ام حفظ کردنی نیس.
پدر صلواتی، چه ماجرا رو علمی کرد. حالا انگار با چه خنگی طرفه.
_بله، ممنون اقا محسن.
_خواهش میکنم، بازم اگه سوال داشتین، من در خدمتم.
عمه عالیه حوصله ش از این بحث علمی که بین علماس سر میره:
_زرین سوالات که تموم شد، بیا بالا کمک.
_چشم عمه.
همونجور که بی صدا اومده بود، راشو میکشه و میره.
_پوف! این از کجا پیداش شد؟
_محسن "این" یعنی چی؟ عمه مه ناسلامتی.
_ببخشید ، سرکار عِلیه تشریف بردن .
خنده مو به زور جمع میکنم.
_حالا این خزعبلات چی بود میگفتی؟ ژنتیکو چمیدونم چی چی؟
_خب نمیشد که یهو جیم شم، فکر میکرد حالا چه حرفایی داشتیم به هم میزدیم.
_بله، چقدم که حرفامون بی مورد بود.
_بی مورد نبود، مورد دارش میکنم زرین خانوم، بشینو تماشا کن.
انگشت اشاره شو میگیره طرفم:
_دیگه نبینم این پسره عملی دور و برت بگرده ها...
_عملی؟
_بله، الیاس خان مفنگی .
دیگه این بحث داره خارج از ظرفیتم میشه، یهو دیدی همینجا غش کردمو رفتم تو دیگ خورش قیمه.
من الیاس صحیح وسالمش تو کَتَم نمیرفته، حالا با الیاس به قول محسن عملی چیکار کنم؟ شاید خواسته یه دستی بهم بزنه:
_پشت سر جوون مردم حرف درنیار محسن، معتاد کجا بود؟

romangram.com | @romangram_com