#ورطه_پارت_150

شک نمیکنم...مطمئن میرم سمت ماشینو سوار میشم...درو میبندم..
به جايی ميروم اما نميدانم کجا، اينگونه آواره؟
نميدانم، ولی شايد برای من به اين زودی شقايقها نميخندند
و هد هد برنميگردد
پرستوها شما بيهوده ميخوانيد
تلاش و جستجو تان را رواق خانه پاسخ نيست
خدا را دست برداريد ازين ديوار و سقف و پشت و پهلوها
خدا حافظ گل لاله - خدا حافظ پرستوها(*)

صدای پخشو میده بالا و شیشه رو از سمت خودش تا نیمه میکشه بالا...
_خوش اومدین؟ داشتم ناامید میشدمااا...
سرشو میاره نزدیک صورتم...
_شک کردی بودی؟ به چی؟
دوباره سرشو میده سمت جلو...و راهنما میزنه به راست:
_به ماشینم یا تیپم؟
دست راستشو از فرمون برمیداره میاره سمت دستم که رو زانوهامه....
ناخوداگاه؛ غریزی دستمو بلند میکنم و میبرم سمت روسریمو گوشه روسریمو با نوک انگشتام جا بجا میکنم...
همونجور دستشو میبره عقب و میذاره رو دنده...
_آره راست میگی...حق با شماس...هر کاری وقتی و مکـــانی داره....اینجام که اصلا مناسب هیچ کدومش نیس...
دستمو میارم پایینو دوباره زو زانوم قفل میکنم با کف دست قفل میشم...نه زنجیر میشم به زانوهام...
_حالا اول بریم یه چیز بخوریم بعد بریم مکان، یا اول مکان و بعد غذا؟
دست میبره سمت پخش و اهنگو جابجا میکنه....
_چرا چیزی نمیگی؟ زبونتو موش خورده یا خودت از گشنگی خوردیش؟
نمیدونم چرا حرفشو طعنه میدونم...گشنگی...نئشگی... من مفنگی...همه ش منو ویرون میکنه زیر این خیرگی......رو میکنم سمتشو اخمامو میکشم تو هم؛
جفت دستاشو از فرمون جدا میکنه:
_خب خب تسلیم عزیزم...تسلیم...چرا ترش میکنی؟ منظورم این بود میخوای بریم یه چیز بخوریم؟ منم گشنمه ...البته هرچی شما بگیدا ولی عجله کار شیطونه ...
آفتابگیرو میزنه بالا و دنبال سی دی میگرده توش...
زیادی دستش تو ماشین چرخش و دوران داره...شاید لازمه کارشه...
_البته اینم بگمااا همین شیطون پر بیراهم نمگیه ها...مثلا با شکم گشنه که نمیشه درست و ظریف و اصولی ...
صدای بوق ماشین بغلی میاد و بعدم راننده ش...
_هوی عوضی سرت گرم اخور شده؟ عاشقی؟!
اینم زیر لب یه چیز بلغور میکنه ولی همچنان خودشو مبادی اداب نشون میده...این وسط فقط منم که با لال مونی گرفتم رضایت میدم به همه عوضی گری هاش...
_خب کجا بودیم؟
نمیدونم چرا اینقد تمایل داره به ادامه چرندیاتش؟!
_درسته کارمون از روی دِله ولی دیگه اینقدرام دَله نیستیم....


romangram.com | @romangram_com