#وانیا_ملکه_خواب_ها_(جلد_دوم)_پارت_66


چيترا-ناراحت نشو عزيزم،نينا تحت فشاره

ميترا-او نگران توست…

افسون با حرف هميشگيش يعني با اجازه مرخص شد

ميترا هم با کمي تعلل بيرون رفت

چيترا دارو هاي تلخ و بد مزه ي افسونو تو حلقم ريخت و رفت

اما ماهان از جاش تکون نخورد

-چيه؟تو هم مي خواي توبيخم کني؟

-وانيا تو کجا مي ري؟

-قبرستون!

-من شوخي ندارم اين موضوع کاملاً جديه پس جدي تر باش…پاي سلامتيت در ميونه…مي دوني چقدر خون از دست دادي؟

-به درک…بزار انقدر خون از دست بدم تا بميرم همه از دست من و دردسرام راحت بشن

کنارم نشست و آروم گفت-تو الان تحت تاثير حرفاي نينايي…نينا الان از حرفاش پشيمونه من مطمئنم اون پشيمونه پس ديگه از اين حرفا نزن

-خيلي خجسته اي!

-وانيا عزيزم بهتره جدي تر باشي


romangram.com | @romangram_com